از اقتصاد تا اضطراب

از اقتصاد تا اضطراب

دلایل افزایش همسر آزاری در سال‌های اخیر از نگاه روانشناس، جامعه‌شناس، وکیل و فعال حقوق زنان چیست؟

نگار حسینخانی، مرضیه ثمره‌حسینی ـ روزنامه‌نگار

هرگونه سوءرفتار و آزار جسمی، جنسی، روانی و سهل‌انگاری که توسط شوهر نسبت به زن یا برعکس انجام شود؛ مصداق «همسر آزاری» است. براساس آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران،بیش از 95 درصد از مجموع ۸۰ هزار و ۱۸۷ مورد معاینه مدعیان همسر آزاری جسمی پزشکی قانونی طی سال ۹۹ به زنان مدعی همسر آزاری جسمی معطوف می‌شود و سهم مردان در این بین 4درصد است.

افزایش خشونت بی‌شک دلایل مختلفی دارد، اما رشد ریشه مردسالارانه در کشور و فرهنگ ما باعث شده تا مردان به‌خود اجازه دهند زنان را هدف خشونت خود قرار داده و در هر بزنگاهی از بیکاری، ترس از بیماری کرونا و قرنطینه گرفته تا فقر و مشکلات اقتصادی این خشونت را به هر شکل متوجه خانواده خود کنند.

دلایل افزایش همسرآزاری در سال‌های اخیر از نگاه روانشناس، جامعه‌شناس، وکیل و فعال حقوق زنان چیست؟

از این‌رو در همین دوران اشاره‌هایی درباره موارد خشونت، اطلاع‌رسانی آن و تماس برای کمک در این زمینه به شکل جدی از سوی ان‌جی‌اوها و مراکز مردم‌نهاد، آموزش داده شد. ما نیز در اینجا از کارشناسان حوزه‌های مختلف خواسته‌ایم دلایل افزایش همسر آزاری در سال‌های اخیر را بررسی کنند.

ضعف قانون زمینه‌ساز بروز خشونت علیه زنان

اویس حامد توسلی ـ  وکیل و مدرس دانشگاه

متأسفانه وقتی از همسر آزاری در ایران صحبت می‌کنیم فوراً در ذهن همه ما آزار دیدن زن از سوی مرد نقش می‌بندد چرا که امری رایج بوده و هست و در سنوات اخیر نه‌تنها از میزان آن کاسته نشده بلکه بر آن افزوده نیز شده است. در این راستا 5 دلیل را می‌توان ذکر کرد: نخست اینکه جامعه ایران یک جامعه در حال‌گذار است و هنوز بین سنت و مدرنیته دست و پا می‌زند. اگرچه وجود پدیده‌هایی مثل اینترنت و ماهواره شتاب بیشتری به حرکت جامعه ایران داده است اما بخش‌هایی از جامعه هنوز سنتی باقیمانده است. پس یکی از دلایل همسر آزاری، بخشی از فرهنگ جامعه است. دومین دلیل، عدم‌آموزش کافی و عدم‌آموزش صحیح است.

متأسفانه در نظام آموزشی ما از دبستان تا دبیرستان و حتی در دانشگاه‌ها آموزش صحیح و کافی برای حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق زنان یا حقوق کودکان وجود ندارد. از طرفی رسانه‌های داخلی نیز در این حوزه سهواً یا تعمداً فعال نیستند. سومین دلیل برای افزایش این پدیده، فقر است. اموری نظیر فقر و بیکاری نه‌تنها شهروندان را از عمق‌بخشیدن به دانش و اخلاقیات بازمی‌دارد بلکه آنان را حتی به جهت عکس آن نیز سوق می‌دهد، یعنی فقر می‌تواند موجب افزایش جرم و جنایت و امور خلاف شود. شاید مردی که با مشکلات ناشی از فقر دست و پنجه نرم می‌کند از لحاظ روانی آمادگی بیشتری برای اعمال خشونت ناروا داشته باشد.

چهارمین دلیل برای افزایش این پدیده، کروناست.  بیش از یک سال و نیم است که جامعه و کشور ما درگیر این بیماری است. اگرچه بسیاری از ممالک جهان از این بیماری عبور کرده‌اند ولی سوء‌مدیریت و انجام نشدن واکسیناسیون مناسب موجب شده است که ایران همچنان درگیر این بحران باشد. تشدید بیکاری و فقر از نتایج کروناست. به‌علاوه این حجم از مرگ‌ومیر نیز بر روان مردم اثر گذاشته است. لذا تمام این موارد جامعه ما را برای غمگین‌تر شدن، عصبانی‌تر شدن و حتی خشمگین‌تر شدن آماده کرده است.

و اما پنجمین و آخرین و مهم‌ترین دلیل بازمی‌گردد به قوانین ایران. به‌نظر می‌رسد قوانین کشور ما ضامن حمایت کافی از حقوق زنان نیست و متأسفانه متجاوزین و ناقضین حقوق زنان را به درستی تأدیب یا مجازات نمی‌کند. لذا وقتی مردی می‌بیند ضمانت اجرایی مهمی وجود ندارد تا از خشونت او نسبت به همسرش جلوگیری کند با خیال راحت اقدام به همسر آزاری یا اعمال خشونت می‌کند.

کرونا، فقر رفتاری و داستان‌های دیگر

ساناز فلاح‌زاده ـ روانشناس سلامت

در 2 سال گذشته بسیاری از ضعف‌های روانشناختی جامعه را به خوبی و بیش از هر زمان دیگری به وضوح دیده‌ایم. دلیل روانشناختی بروز این ضعف‌ها را می‌توان به این صورت تبیین کرد؛ افزایش «فشار روانی» یا همان استرس ‌و نداشتن «مهارت‌های مقابله‌ای» یا «مواجهه‌ای».
 درباره مورد خاص افزایش همسر آزاری ذیل خشونت خانگی باید به فشار روانی حاصل از همه‌گیری بیماری کرونا و فشارهای اقتصادی ناشی از تعطیلی‌های اجباری، کاهش درآمد خانواده‌ها و گرانی بی‌سابقه در جامعه اشاره کرد. 

حال اگر این موارد را به‌عنوان دلایل اصلی ایجاد فشار روانی درنظر بگیریم به معضل بعدی، یعنی فقر رفتاری و فکری در قبال این استرس‌زاها خواهیم رسید، به این معنا که نبود آموزش پیش از ازدواج برای مردان و زنان، فقدان آموزش در زمینه سلامت روان خانواده و نادیده گرفتن اهمیت آن، منجر به گسترش جمعیتی فاقد مهارت‌های مواجهه و مقابله با فشار روانی در جامعه شده است. افراد به نوبه‌خود با تشکیل خانواده به رفتارهای بدوی و دور از‌ شأن انسانی به رفتارهای خشونت‌آمیز و آزار یکدیگر دست می‌زنند. 

فقر رفتاری

 به بیان ساده‌تر، هنگامی که فقر و تنگدستی به هر دو طیف، یعنی مرد و زن فشار وارد می‌کند، توانایی تحمل این فشار روانی بر فرد ناممکن، سخت و آزار‌دهنده خواهد شد. از این‌رو باید به طریقی این فشار را کاهش یابد. از سوی دیگر با وجود ناآگاهی بر حالات روانشناختی (به‌دلیل نبود آموزش)، توانایی تخلیه این احساسات یا هیجانات در فرد درماندگی ایجاد کرده و به‌صورت عقلانی و رفتاری مورد مقبولیت انسانی و اجتماعی نیست.

پس به بدوی‌ترین صورت ممکن یعنی احساس خشم و بروز آن به‌صورت رفتار خشونت‌بار این بروز به شکل خشونت کلامی و جسمانی، احساس درماندگی حاصل از فشار را نمایان می‌کند. در یک جمله می‌توان چنین گفت که هیجان خشم و بروز آن از هیجان‌های مشترک انسان و حیوان است. هر گاه موجود زنده با مانعی بر سر راه اهداف خود مواجه شود به آن دچار خواهد شد. بروز رفتارهای آسیب‌رسان ناشی از هیجان خشم در انسان تنها با فقدان منابع رفتاری و فکری تبیین خواهد شد و علت آن خلأ آموزش مناسب، متناسب و مؤثر است. مثال ساده آن فردی است که با توجه به شرایط موجود، توانایی‌اش را در تامین هزینه‌های خانواده از دست داده است. اگرچه هدف او برآوردن نیازهای خانوار است، اما شرایط محیطی مانع او می‌شود.

از سوی دیگر خشم وقتی به‌وجود می‌آید که مانعی بر سر راه هدف موجود زنده پدید ‌آید. از آنجا که این فرد برای از میان بردن این مانع راهی پیش روی خود نمی‌بیند، آنچه آموخته، یعنی بروز خشم به‌صورت رفتار خشونت‌بار در برابر افرادی که می‌داند توان ایستادن در مقابل او را ندارند، یعنی همسر و فرزند نشان داده می‌شود که نتایج به‌مراتب بدتری در سطح خانواده و جامعه به‌بار خواهد آورد. چرایی بروز این امر که بیشتر از جانب مردان به سمت زنان و حتی کودکان اتفاق می‌افتد را باید در فرهنگ، اجتماع و حتی آموزش و پرورش جست‌وجو کرد. واکنش‌های عمیق و ریشه‌ای که نیازمند کار پژوهشی و عملی از سوی روانشناسان و جامعه‌شناسان است.

اما درمان فوری آن را می‌تواند از طریق رسانه‌های جمعی و البته استفاده از کارشناسان (حقیقی) این امر بدون پرده‌پوشی و آموزش درست تا حدودی مؤثر باشد.

در بلند مدت نیز با تمرکز بر آموزش مهارت‌هایی چون کنترل خشم و استرس در مدارس و اجبار مشاوره پیش از ازدواج، انجام آزمون‌های روانشناختی و آموزش مهارت‌هایی که در ازدواج و ارتباط زوجین کارآمد است؛ در سال‌های پیش‌رو بروز چنین رفتارهایی را کاهش خواهد داد.

راه های کنترل خشم

کرونا به‌اضافه بحران اقتصادی، وضعیت را وخیم کرده است

اردشیر گراوند ـ جامعه‌شناس

همسر آزاری و خشونت خانگی همیشه و در همه جوامع بوده و هست اما از آن‌طرف همه دنیا همواره به‌دنبال این بوده که آن را کنترل و مدیریت کند. این پدیده در جوامعی که کمتر توسعه‌یافته‌اند یا گرفتار بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی یا سیاسی هستند به‌دلیل بروز اخلال در سازوکار سبک زندگی خانواده‌ها بیشتر مجال ظهور دارد. در واقع می‌شود گفت این نوع خشونت‌ها در زمان جنگ، هنگام بروز تورم و در بحران‌های اقتصادی، در زمان تشدید بیکاری و همینطور در زمان شیوع یک بیماری رو به رشد می‌رود.

به‌عنوان مثال، در زمان بروز و تشدید تورم، هزینه‌های خانوارها به‌شدت بالا می‌رود و از آن طرف چنانچه میزان درآمد و دستمزدها هم پایین باشد، زمینه‌ساز بروز بحران می‌شود. در این موقعیت، سرپرست خانوار توان تأمین هزینه‌ها را ندارد و از آن طرف تحت فشار از سوی خانواده‌اش است. این ناتوانی در عدم‌پاسخگویی به نیازهای افراد خانواده، زمینه‌ساز بروز اختلافات خانوادگی و به تبع آن بروز خشونت می‌شود. 

فشار اقتصادی

 در این میان در خانوارهایی که زنان شاغل نیستند معمولا میزان بروز خشونت‌ها بیشتر می‌شود. چون زن‌ها و به‌طور معمول کسانی که شاغل نیستند درک دقیقی نسبت به وضعیت تورم و بحران اقتصادی ندارند و این عدم‌آگاهی به بروز اختلاف می‌انجامد. در دوران شیوع کرونا نسبت بروز خشونت‌های خانگی رو به افزایش رفته است، چرا که این بیماری روی همه ساحت‌های زندگی مردم جهان و ازجمله جامعه ما از اقتصاد و درآمد، ایاب و ذهاب و تعاملات و رفت‌وآمدهای خانوادگی و دوستانه افراد اثر منفی گذاشته است. درست است که نفس بیماری باعث همگرایی افراد می‌شود اما زمانی که با مشکلاتی مانند تورم و گرانی، بیکاری، تحریم و… درآمیخته شود اثرات منفی‌اش تشدید می‌شود. در این شرایط ضریب تحمل افراد پایین می‌آید، به تبع آن میزان خشونت بالا می‌رود و متأسفانه عوارض زیادی گریبانگیر خانواده و جامعه خواهد شد.

اینکه آیا چنین وضعیتی ادامه پیدا خواهد کرد یا نه؟

باید گفت تا زمانی که امور عمومی خانوارها تسکین پیدا نکند، خشونت‌ها و درگیری‌های خانوادگی نیز همچنان رو به افزایش خواهد رفت. اما همچنان باید گفت که در چنین شرایطی نیز آموزش مهارت‌های زندگی ازجمله مهارت گفت‌وگو و فهمیدن ودرک موقعیت می‌تواند بسیار مؤثر باشد. در واقع همانطور که می‌گوییم استفاده از ماسک و تزریق واکسن ما را در برابر ویروس کرونا محافظت می‌کند، توضیح شرایط کرونا برای مردم، با افزایش درک و شناخت آنها، به نوعی باعث محافظت‌شان در برابر بروز خشونت می‌شود.

بنابراین رسانه‌هایی مانند صدا و سیما، روزنامه‌ها، فضای مجازی و دیگر پلتفرم‌های اطلاع‌رسانی می‌توانند با اطلاع‌رسانی درست در زمینه رفتارهای دوران بحران، مردم را برای رخداد آنها آماده کنند. بدون تردید آموزش، آگاه‌سازی و توانمندسازی و ایجاد فضای گفت‌وگو در کاهش تبعات خشونت‌های دوران بحران بسیار مؤثر خواهد بود.

بعد اقتصادی؛ مهره مفقود همسر آزاری

سیمین کاظمی ـ جامعه‌شناس و فعال حقوق زنان

درحالی‌که مفهوم خشونت عموماً خشونت فیزیکی و کتک زدن و ضرب و جرح را تداعی می‌کند، اما در تعاریف جدید و بازنگری در این مفهوم، سایر ابعاد خشونت نیز اندک اندک مورد توجه قرار گرفته‌اند. یکی از انواع خشونت، همسر آزاری است که در خانواده و عموماً ازطرف مردان بر زنان اعمال می‌شود، هرچند مواردی از شوهر آزاری نیز ممکن است گزارش شود که البته پدیده‌ای نادر به‌حساب می‌آید.

همسر آزاری محصول روابط نابرابر قدرت بین مرد و زن است که قرن‌هاست استمرار و استحکام یافته و تا زمان ما با وجود وقوف به آسیب‌زا بودن چنین پدیده‌ای، ادامه یافته است. یکی از انواع همسر آزاری، بُعد مالی و اقتصادی است که تقریباً بیشتر از سایر ابعاد آزار (جسمی، روانی و جنسی) مخفی و مغفول مانده است. 

بعد اقتصادی در همسر آزاری

همسر آزاری مالی یا اقتصادی وضعیتی است که مرد بر پول و اموال و فعالیت‌های اقتصادی زن کنترل کامل دارد و بدون توجه به‌نظر زن و نیازهای او، خودش درباره اموال خانواده تصمیم می‌گیرد. در چنین وضعیتی زن برای نیازهای شخصی و تأمین هزینه‌هایش به مرد وابسته است و خودش استقلال مالی ندارد. این شکل از خشونت فقط منحصر به خانواده‌های فقیر نیست و صرفاً علیه زنان خانه‌دار اعمال نمی‌شود، بلکه حتی در خانواده‌های مرفه و علیه زنان شاغل هم ممکن است اعمال شود. یعنی ممکن است زن ظاهراً در رفاه باشد، اما حق کنترل و اختیار بر اموال را نداشته باشد یا زن شاغل باشد ولی خودش نتواند درباره دستمزدش تصمیم بگیرد.

 همسر آزاری به همین‌جا ختم نمی‌شود، در جامعه‌ای که نظم جنسیتی آن مبتنی بر سلطه و قدرت مردانه است و مرد حق تصمیم‌گیری درباره زن را دارد، می‌تواند او را از اشتغال و داشتن درآمد بازدارد و به این ترتیب مانع استقلال مالی زن شود. وابستگی اقتصادی و فقدان استقلال مالی، خود زمینه‌ساز خشونت و اطاعت و تسلیم زن در برابر مرد است و به فرودستی زنان استمرار می‌دهد. به‌طور کلی وضعیت اقتصادی بر وقوع همه انواع همسر آزاری تأثیر دارد؛ به‌طوری که با بدتر شدن شرایط اقتصادی همسر آزاری در ابعاد مختلف تشدید می‌شود و زنان در این میان وضعیت دشوار و ناگوارتری را تجربه می‌کنند. 

مشکلات اقتصادی و بیکاری تعارضات خانوادگی و درگیری میان مرد و زن را افزایش می‌دهد که به همسر آزاری جسمی و روانی می‌انجامد که توسط مرد علیه زن اعمال می‌شود. البته در شرایط نامطلوب اقتصادی همسر آزاری ممکن است دامن‌گیر مردان هم بشود. در شرایطی که براساس تقسیم کار جنسیتی زنان از کارمزدی محروم هستند و از آن منع می‌شوند، زن برای رفع نیازهایش مجبور است به مرد متکی و وابسته باشد و برای هر خواسته‌ای به او متوسل شود. در چنین شرایطی اگر مرد فقیر باشد و توان مالی برآورده کردن خواسته‌های زن را نداشته باشد، احتمال تعارض و درگیری افزایش می‌یابد که این تعارض می‌تواند برای مرد هم تبعات روانی داشته باشد. نهایتاً این تعارضات به خشونت بیشتر علیه زن و برقرار ماندن چرخه خشونت منجر می‌شود.

استرس، غم و اضطراب دوران کرونا به تشدید خشونت‌ منجر می‌شود

مهدیه صالحی ـ روانپزشک

خشونت نسبت به همسر یکی از رایج‌ترین نوع خشونت در سرتاسر جهان است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت در دنیا از هر 3زن یک نفر قربانی خشونت خانگی در طول زندگی‌اش می‌شود که آمار قابل تاملی است. بدیهی است که همسر آزاری که به رفتار خشونت‌آمیز و سلطه‌گرانه نسبت به همسر اطلاق می‌شود، آسیب‌های زیادی به فرد و جامعه خواهد زد ازجمله آنکه ممکن است منجر به صدمات و آسیب‌های جدی جسمی، روانی و جنسی شود.

معمولاً زنان، قربانیان این نوع از خشونت هستند اما گزارش‌های زیادی در مورد قربانی‌شدن مردان نیز وجود دارد. طبق گزارش‌های در خارج و داخل ایران میزان همسر آزاری در شرایط همه‌گیری کرونا افزایش چشمگیری داشته است. مهم‌ترین علت، استرسی است که این روزها بسیار با آن سروکار داریم. مکرراً اخبار تلخ می‌شنویم، همچنین نگرانی از ابتلا شدن و ترس از دست دادن عزیزان را داریم.

همسر آزاری

بعضی‌هایمان عزیزی را از دست داده‌ایم و غم و اضطراب زیادی را تحمل می‌کنیم. برخی شغل خود را از دست داده‌ایم و درآمدی نداریم. از طرف دیگر ارتباطات‌مان کم شده و دیگر مثل گذشته نمی‌توانیم با اقوام و دوستان رفت‌وآمد کنیم.  ارتباط اجتماعی باعث می‌شود که فرد حمایت و پشتیبانی دریافت کند و در مورد دغدغه‌هایش صحبت کند که تمام این عوامل استرس را کاهش می‌دهد. فردی که استرس زیادی متحمل می‌شود، ممکن است آن را به‌صورت خشم و مشکلات رفتاری مثل همسر آزاری نشان دهد.

خشونت های خانوادگی

در ضمن به‌خاطر شرایط همه‌گیری، زمان بیشتری را ناچاریم در خانه بگذرانیم که این باعث می‌شود زمان زیادی را با همسر خود سپری کنیم. معمولاً قربانی خشونت کسی است که بیشترین زمان را با ما می‌گذراند و هرچه این زمان بیشتر شود، میزان خشونت نیز افزایش می‌یابد. مورد بعدی این است که در این دوره زنان هم خیلی تحت فشارند و چندین نقش را مجبورند به‌عهده بگیرند.

مدارس تعطیل شده و مادران علاوه بر وظایف معمول‌شان باید نقش مهمی در آموزش و تربیت فرزندان‌شان داشته باشند. برخی از زنان شغل‌شان را از دست داده‌اند و در کنار تمام این موضوعات، حمایت‌ها و ارتباطات‌شان را هم از دست داده‌اند. این افراد دچار فرسودگی شده و تحمل‌شان کمتر از گذشته است. در ضمن اگر مورد خشونت قرار بگیرند، کمتر می‌توانند از آشنایان کمک بگیرند. موضوع دیگر این است که ما نسبت به گذشته کمتر می‌توانیم از متخصصان سلامت روان کمک بگیریم که خود این مسئله باعث می‌شود مشکلات‌مان حل‌نشده باقی بماند. جلسات درمان و مشاوره به‌علت ترس از انتقال بیماری معمولا کنسل می‌شود و حتی کسانی که داروهای روانپزشکی مصرف می‌کردند، داروهایشان به‌علت عدم‌ویزیت مجدد قطع شده است.

اما راهکار چیست؟

بدانیم که در خانه ماندن و رعایت فاصله اجتماعی باعث افزایش تنش با همسرمان شده است. بنابراین باید مراقب مسائلی که استرس‌مان را افزایش می‌دهد باشیم. کمتر اخبار را چک کنیم! دسترسی ما به گوشی‌های هوشمند باعث شده که بارها در روز در معرض اخبار پر تنش باشیم، اما گاهی روانمان نیاز دارد که این دسترسی را محدود کنیم. با دوستان و فامیل ارتباطمان را حفظ کنیم. درست است که نمی‌توانیم آنها را ملاقات کنیم، اما می‌توانیم به آنها پیام بدهیم یا تلفن کنیم.  سعی کنیم برنامه‌ای منظم برای زندگی روزانه داشته باشیم و ورزش را حتما در برنامه خود بگنجانیم. و در آخر، کمک همیشه وجود دارد. اگر در معرض این پدیده هستیم می‌توانیم از متخصصان سلامت روان مثل روانشناسان و روانپزشکان کمک بگیریم. تعدادی از این متخصصان به‌صورت آنلاین و تلفنی هم خدمات خود را ارائه می‌دهند. علاوه بر آن درصورت بحران می‌توانیم با شماره 123که خط اورژانس اجتماعی بهزیستی است، تماس بگیریم و کمک درخواست کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا