روانشناسی سلامت وجودی

کتاب روانشناسی سلامت وجودی | راهنمای رشد روانی و معناگرایی زندگی

معرفی کتاب روانشناسی سلامت وجودی

در کتاب روانشناسی سلامت وجودی، نویسنده به سلامت روانی بیمار از دیدگاه وجودی می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که برای درک «وجود» در بدن، باید شیوه‌ی نگاه خود به بدن را عوض کنیم و یک روشِ دیدنِ منحصربه‌فرد برای خود پیدا کنیم.

تا دهه‌ی ۱۹۶۰ آموزش‌های پزشکی تقریباً فقط بر بدن مادی تمرکز داشت. استادان پزشکی کمتر به تجربه‌ی رنج کشیدن انسان توجه می‌کردند؛ انگار رنج، موضوعی حاشیه‌ای بود. با این حال، رنج بیمار هیچ‌وقت از پزشکی جدا نبوده است، چون هدف درمان همیشه این است که به بیمار کمک کند بر رنج خود غلبه کند.

پزشکی وجودی و روان‌شناسی سلامت تلاش می‌کنند رنج و وجود انسان را فقط به‌صورت عینی و عددی نبینند. این رویکرد می‌کوشد رنج را بفهمد تا بیمار بتواند آن را بپذیرد و در عین حال به رشد خود ادامه دهد.

در این کتاب با مفهوم «نقطه‌ی تاریک» آشنا می‌شویم؛ جایی که پزشکی معمولاً آن را فقط «از دست رفتن» می‌بیند. نویسنده یادآوری می‌کند که انسان در بدن خود زندگی می‌کند و بدن فقط یک شیء نیست. او دو بُعد زندگی، یعنی جهان محسوس و جهان وجودی را شرح می‌دهد و نشان می‌دهد این دو در تجربه‌ی روزمره‌ی بدن چگونه در کنار هم حضور دارند.

روانشناسی سلامت وجودی

روانشناسی سلامت وجودی چیست؟

در دنیای امروز، علم پزشکی بیشتر روی بدن و علائم ظاهری بیماری تمرکز دارد.
پزشک بدن را می‌بیند، آن را بررسی می‌کند و سعی می‌کند آن را در وضعیت مطلوب نگه دارد.

اما انسان فقط بدن نیست.
انسان در طول زندگی، علاوه بر تجربه‌ی جسمانی، همیشه به‌دنبال مسیر درست برای زیستن و یافتن معنا است.

اینجاست که روانشناسی سلامت وجودی وارد می‌شود.
این رویکرد، سلامت و رفاه را فقط یک وضعیت جسمی نمی‌داند.
بلکه آن را تجربه‌ی زیسته‌ی انسان در برابر رنج، بیماری و زندگی می‌بیند.


ریشه‌های وجودگرایانه در روانشناسی

ارائه‌ی اگزیستانسیالیستی (وجودگرایانه) از سلامت و رفاه، در مکتب روانشناسی عملکردی قرار می‌گیرد.
رد پای این نگاه را می‌توان در آثار ویلیام جیمز و بسیاری از روانشناسان انسان‌گرا دید.

حدود ۱۳۰ سال پیش،
ویلیام جیمز در کمبریج و ویلهلم ووند در لایپزیگ،
در حال پایه‌گذاری رشته‌ی جدیدی بودند: روانشناسی.

آن‌ها می‌خواستند رشته‌ای بسازند که:

  • هم بدن و تجربه‌ی عینی را بررسی کند

  • هم ذهن و جنبه‌های درونی و روحی انسان را

این کتاب به این سنت برمی‌گردد و نشان می‌دهد روانشناسی سلامت وجودی چگونه می‌تواند این پل میان بدن و ذهن را در زمینه‌ی بیماری و درمان زنده نگه دارد.


روانشناسی سلامت وجودی در کنار علم پزشکی

در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی،
روانشناسان سلامت وجودی در کنار پزشکان کار می‌کنند.

پزشک، بیشتر با بدن و بیماری سروکار دارد.
اما روانشناس سلامت وجودی با شخص بیمار و تجربه‌ی درونی او روبه‌رو است.

کار این روانشناسان این است که:

  • به بیمار کمک کنند با مشکلات جدید پزشکی و محدودیت‌های جسمی کنار بیاید

  • او را در سازگاری با هویت تازه‌ی خود بعد از آسیب یا بیماری همراهی کنند

  • در کنار او بمانند تا معنای تازه‌ای برای زندگی پیدا کند

به این ترتیب، روانشناسی سلامت وجودی، کار پزشکان را تکمیل می‌کند، نه این‌که جای آن‌ها را بگیرد.


نگاه این کتاب به بیمار: فراتر از «بدن بیمار»

این کتاب به ارائه‌دهندگان مراقبت سلامت (پزشک، پرستار، روانشناس و…) نشان می‌دهد که:

  • چگونه بیمار را فقط به‌عنوان یک «بدن بیمار» نبینند

  • بلکه او را به‌عنوان یک انسان یگانه با تجربه‌ی خاص خودش درک کنند

نویسندگان توضیح می‌دهند که درمانگر چطور می‌تواند:

  • به بیمار کمک کند در «نقطه‌ی تاریک» زندگی‌اش، چیزی از خودِ واقعی‌اش را دوباره پیدا کند

  • به‌جای تمرکز صرف بر نام بیماری، روی چگونه بودنِ بیمار در جهان توجه کند

در این رویکرد:

  • درمان فقط مهار علائم نیست

  • بلکه درمانِ خودِ انسانِ رنج‌کشیده است

نویسندگان با الهام از پدیدارشناسی و رابطه‌ی «من–تو» در اندیشه‌ی مارتین بوبر، تأکید می‌کنند که بیمار باید به‌عنوان یک «دیگری» زنده و حاضر دیده شود، نه فقط یک «پرونده» یا «تشخیص».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید